خدا زیبایی آرامش

گلواژه هایی درباره خدا زیبایی آرامش

خدا زیبایی آرامش

گلواژه هایی درباره خدا زیبایی آرامش

خدا زیبایی آرامش مطلوب همگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

سلام 

یکی از آفات دامن گیر در جامعه اسلامی غرب زدگی است و نگاه تعالی بخش  اسلام واقعا راه درمان این گونه افات است. 

پیروی از غرب و راه غربی ها در صورت پایان می یابد که شخص  سر تا پا غربی شود و گرنه هم چنان مغضوب غرب خواهد بود، 

خداوند متعال به پیامبرش می فرماید که  یهود و نصاری تا مادام که روش کامل آنها را نپذیری از تو راضی نخواهند شد، 

پس به دنبال خوشحالی و خوشنودی آنان مباش و از هدایت های الهی پیروی نما و گرنه نصرت و ولایت الهی را از دست خواهی داد،  نصرت الهی در پیروی از هدایت های الهی است نه رضایت و خشنودی انان، 
   
« لن ترضی عنک الیهود ولاالنصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هوالهدا و لئن اتبعت اهوائهم بعدی الذی جاءک من العلم مالک من الله من ولی ولانصیر »

یهود و نصاری از تو خشنود و راضی نمی  شوند تا اینکه تو به دنبال روش و راه آنها بیفتی ، بگو راهنمایی تنها راهنمایی خداست اگر پس از این آگاهی ها تو به دنبال هوس های آنها بیفتی و خوشنودی آنها را بخواهی تو دیگر از ولایت و نصرت خدا سهمی نداری،

این آیه هم می تواند دلیل باشد بر اینکه، انتظار از مسلمانان و مؤمنین این است که از هدایت های و دستورات الهی چه موافق انتظار شان باشد چه مخالف انتظار شان باشد باید پیروی کنند، نه اینکه انتظار خود یا انتطار بشر  را ، معیار انتخاب و هدایت های الهی قرار دهند، چون انتظار بشر که اکثریت شان  مسیحی و یهودی است در صورت پایان می یابد که از اسلام کاملا دست بردارد و دست بر داشتن با وجود هدایت نادرست است، 

به هر حال اگر  کسان و یا جامعه ی به هر دلیلی یکی از این راه حل های که ذکر شد بپذیرد،  و بگوید که نقد ها وارد نیست ، طبعا  راحت می شود،  چون با قبول آن راه حل ها  دیگر موضوع برای وحدت  اسلامی باقی نمی ماند،

 زیرا  با پذیرش این راه حل ها یا خود اسلام از بین می رود،  مثل صورت که دین ستیزان موفق شوند اسلام را نابود سازند ، در این صورت موضوع وحدت اسلامی منتفی می شود چون اسلام و مذاهب اسلامی دیگر و جود نخواهد داشت ،

 یا  اسلام در حاشیه قرار می گیرد، و جزء امور شخصی می شود،  در صورت که راه حل دوم مورد پذیرش قرار بگیرد و اسلام در حاشیه قرار بگیرد و جزء امور شخصی شود، باز  در امور شخصی اولا اختلاف وجود ندارد اگر هم اختلاف وجود داشته باشد امری سلیقه ی است و  مهم نیست چون اختلاف سلیقه  ضرر عمده ی به جامعه وارد نمی سازد که نیاز به رفع اختلاف و وحدت احساس شود هر کس می تواند به سلیقه خود عمل کند، 

یا هر کس می تواند انتظار خود از دین را  معیار قرار دهد و آن بخش از دین را که مطابق انتظارش است  انتخاب کند و بپذیرد  باز دلیل بر اختلاف وجود ندارد طرف مقابل هم  انتظارات خود را معیار قرار می دهد و انتخاب می کند ، هر کس انتظار خودش معیار می شود، مشکل حل می شود،  

اما اگر کسی این راه حل ها را نپذیرفت و گفت دین  امری فطری انسان ها  است و قابل نابودی نیست ، و گفت دین در حاشیه هم قرار ندارد به خصوص دین اسلام  چون  هزاران  احکامی اجتماعی دارد ، و گفت انتظار بشر از دین هم حلال مشکل نمی باشد، چون حد اقل دلیل اعتبار ندارد، طبعا باید فکری برای رفع اختلافات و وحدت اسلامی  بنماید ،   
 

با سپاس از نگاهتان 

  • ع. کریمی
  • ۰
  • ۰

سلام  

 

یکی از نکات مهم در باره اسلام،حکمت و فلسفه مصالح و مفاسد در اسلام است. 

از دیدگاه علمای پیروان اهل بیت علیهم السلام، تمام احکام اسلامی تابع مصالح و مفاسد است، 

و شناخت تمام مصالح و مفاسد توسط عقل ولو به کمک تجربه به تنهایی ممکن نیست ، انتظار بشر از دین  بر فرض تنزل  از نقد گذشته در صورت به عنوان یک معیار، برای شناخت حقایق دینی، توجیه پذیر است که اثبات شود با تجربه علمی  و یا عقل، بشر  می تواند تمام مصالح و مفاسد احکام را  بفهمد، 

توضیح ، از ادله قرآنی و حدیثی استفاده می شود که اعمال فردی و اجتماعی انسان در حوزه های مختلف اثر گذار است،

 ۱/ در کمال و نقض خود فرد عمل کننده،
۲/  در سرنوشت فردی و اجتماعی او ،
۳/  در عذاب های دنیایی ، 
۴/ در رفع و یا تقویت آثار اعمال دیگر،
در افراد دیگر و جامعه که دران زندگی می کند، 
۵/ در آخرت و زنده گی اخروی 

و بسیاری از این حوزه قابل تجربه علمی  و فهم دقیق عقلی نیست، 
وقتی که بشر نمی  تواند با عقل و تجربه علمی تمام اثرات اعمال انسان ها را بفهمد، طبعا نمی تواند بر مصالح و مفاسد احکام احاطه پیدا کنند، 

وقتی نتوانیست مصالح و مفاسد کامل اعمال را  بفهمد طبعا انتظارات او بر فرض که بر اساس خود محوری، و خود خواهی و هواهای نفسانی نباشد، انتظارات خالصانه و بر خواسته از عقل ،  تفکر ،  تجربه  شخصی و جمعی علمی بشر هم باشد، باز نمی تواند معیار مطمئن برای فهم دین  شناسی  و گرفتن بخش موافق انتظار و کنار گذاشتن بخش مخالف انتظار باشد،

وقتی چنین  بود ادعای اینکه شاید  مصالح و مفاسد انسان و جامعه انسانی در عمل به  آن دسته از احکامی باشد که ما آنرا مخالف انتظار بشر می دانیم ، دلیل بر نفی ندارد،  

به عبارت دیگر و اصطلاح اصولی انتظار بشر از دین یکی از مبانی شناخت دین و فهم احکام اسلامی در کنار قران، سنت نیست، و هم چنین انتظار بشر از دین به عنوان یک اصل و قاعده حاکم فقهی نظیر قاعده ثانوی فقهی لاضرر ، و لاحرج  هم نمی باشد که محدود کننده احکام اولیه اسلامی  باشد،  

و قتی انتظار بشر از دین نه از مبانی دین شناسی بود و نه از اصول و قاعده حاکم بر احکام اولیه بود ، طبعا محدود کردن احکام اولیه اسلامی به انتظار بشر از دین بلاوجه خواهد بود،      

بلکه در موارد ما دلیل بر خلاف هم داریم اگر انتظار بشر از دین را به محبت و کراهت افراد بشر تلقی کنیم ،« عسی آن تکره شیئا و هو خیر لکم و عسی ان  تحب شیئا و هو شر لکم» 

دین از یک نظر  شبیه دارو برای درمان درد است،اگر مریض به پزشک مراجعه کند،  پزشک برای او داروی را تجویز کند. که اتفاقا مریض سخت از آن کراهت دارد و انتظار نداشته است که پزشک آن دارو را تجویز کند، 

مریض نمی تواند دراین صورت  دارو پزشک را براساس محبت و کراهت خودش و انتظار و عدم انتظار خود تقسیم کند و آن بخشی را مصرف کند که دوست دارد و انتظار داشته است ،

 دین و احکام دینی هم این چنین است، بر اساس حب و بغض و انتظار و عدم انتظار قابل اخذ نیست ، چه بسا آنچه را که دوست ندارد و بر خلاف انتظار اوست ، طبق مصلحت و خیر او می باشد و چه بسا  انچه را  دوست دارد و مطابق انتظار او است برخلاف مصلحت و ضرر او می باشد ،   

طبعا براساس انتظار و عدم انتظار نمی شود دین و ارزش های دینی را توسعه داد و یا محدود کرد.

با سپاس از نگاهتان 

  • ع. کریمی